Saturday, July 8

:به آسمان خالی ،به زمین بی جان و به انسان تنها
نگاه کن به آسمان ...خالیست و پشت آن ابر ها که تو قصه ها ازان ساختی
هیچ نبود و نبود هیچ اثری از آن دست ها که تو آواز ها ازان سر دادی؛
دست هایی که جز تو یارای بال هایت باشد ...هیچ دستی نیست و تو ...تو به تنهایی پرواز خواهی کرد و به تنهایی سقوط ؛
پس بال بزن ،تا لمس کنی هوایی را که هیچ دست کمکی در آن پنهان نیست ،بال بزن؛
و نگاه کن ،این سوی بال های توست که راهنشانست ، نه راهی سوی بال ها را و نیز نه باد های بی جهت که گاه به بالا و گاه به پایین می وزند .راه تو راه آنانی نیست که از باد های سهمگین ، و در امید بیشه های همیشه بهار آنجا (آسمان) ، عمودی پرواز کردند و عمودی سقوط . بدان دلیل آنها هیچ نبود جز ناتوانی بال هاشان ازان باد ها،آنهایی که این ناتوانی افتخارشان بود؛
اکنون تو با تمام توان ،رهسپار بیشه ای باش که در بهار آن، چنان لانه هایی از سنگ بسازی که از گزند زمستان هایش در امان باشد و بدان نه هرگز بهاری بدون زمستان و نه آن بیشۀ همیشه بهار غیر از خیال؛

<< پس اینک تو ای انسان : استوار بر بال های اندیشه ات به پیش>>